مژده که گل باغ رسول آمده است
زهرای بتول،دخت رسول آمده است
در هر دو جهان شادی و غوغا برپاست
نوری ز خدا بهر رسول آمده است
ولادت حضرت زهرا و روز مادر مبارک
برگرفته شده از khademolhosein.blog.ir
مژده که گل باغ رسول آمده است
زهرای بتول،دخت رسول آمده است
در هر دو جهان شادی و غوغا برپاست
نوری ز خدا بهر رسول آمده است
ولادت حضرت زهرا و روز مادر مبارک
برگرفته شده از khademolhosein.blog.ir
هنوز در مورد مشکل خون ریزی قلبی، مطالب فنی زیادی نخوندم، اما این عکس رو امروز پیدا کردم. به ساده ترین شکل ممکن یه مساله رو توضیح داده
سرپرست خانوار هم که میبیند بعد از سال ها شانس در خانهاش را زده لینکها را باز میکند و در کمال ناباوری میبیند دولت به او رکب زده و همه آن لینکها، لینکهای انصراف از دریافت یارانه نقدی بوده است....
حتما بخوانید، واقعا معرکه هستش
فاصله کانونی رو با یه تقسیم دو تا عدد پیدا بکن، این جواب چرا بدست میاد؟ کاری نداشته باش، جوابش بدست میاد دیگه.
درس خوندن باید طوری باشه که تونست تست زد.
این جملات رو در برنامههای مشابه "کنکور آسان است" میتونین بارها بشنوین
فردای مملکت در دست دانشجوی امروز است، دانشجویی که با روشهای تست زنی تونسته تو کنکور قبول بشه.
یه سیستم آموزشی غلط، با روند غلط داره حرکت میکنه و همگی کنار همدیگه شاد هستیم. آیا واقعا روش جدید تست زنی شیمی شما استادی که فقط به فکر جیب خودت هستی، آیا واقعا این اصول در علم شیمی جایی داره؟ اگر جا داره که رابطه رو توضیح بده، اگر نداره، شکر میل میکنی که میگی.
بعد از این همه دانش آموز که این همه تکنین بلده میره به دانشگاه خوب و انقدر استاد خوب میان روش کار میکنن که آخر بشه یه دانشجوی با سطح عملی متوسط خارجی. البته تعارف نکنیم، دانشگاههای خوب ما شدن پیش دانشگاهی برای دانشگاههای خارجی و بقیه دانشگاهها هم که بیشتر یه جایی برای کنار هم بودن هستش.
این جماعت بعد از فارغ التحصیل شدن چی میشن؟
اونایی که رفتن خارج، اگر آدم باشن و برگردن، حداکثر تو مهندسی تو یک فیلدی متخصص میشن که بیشتر به درد همون خارج میخوره و داخل ایران هنوز یه گپ بزرگ تا رسیدن به اون نقطه داریم.
اونایی که میخواستن برن خارج و نتونستن، که میشن استاد دانشگاهی که بلده کتاب بخونه.
اونایی که تو دانشگاههای دیگه هستن، که کارشون خیلی سخته، چونکه تو تهران نخوندن و نیستن!!!!! کاش کشور ما تهران نداشت.
البته استثنا هم وجود داره، اما اسمش روشه، استثنا.
یه نمونه مثال بارز این مسائل که، آقا با بازی در اوردن یکی آدم نمیشه زیاد هستش، مثالش این پزشک های مملکت ما هستن. اینی که یکی بچش مریض باشه و دکتری برای عمل همونج یه مبلغ زیادی برای خودش بخواد چیز عادی شده. این کار رو یک حیوون هم انجام نمیده. تصور بکنین، به یکی بگی اگر میخوای زنده بمونی 10 میلیون بده. یهو بگو 10 میلیون بگو تا نکشمت دیگه.
این جماعت به عنوان یک فرد موفق(در بخش مادی) الگویی برای جامعه میشن و همین میشه که این میشیم. بحث پزشک ها رو اگر ادامه بدین حالت تحوع به آدم دست میده. تا حالا توجه کردین که چرا فقط پزشکها به ایران بر میگردن؟
برگردیم به بحث خودمون.
دانشگاههای ما جایی هستش برای حل کردن معادلات n مجهولی برای مقالات خارجی ها، اما این ماشین حسابها هنوز نمیتونن قالب ریزی یه آفتابه رو انجام بدن. باور کنید، ما هنوز تو بحث قالب ریزی مصرف کننده هستیم. ما هنوز تو بحث سازه های بزرگ مصرف کننده هستیم و همین طور چندین جای دیگه.
برای دکتری خیلی ساده میشه از دانشگاههای خارجی پذیرش گرفت، میدونین چرا؟ یه پروفسور خارجی برای یه پروژه ملی میزانی پول میگیره و از دانشجوهای دیگه استفاده میکنه تا کار تموم بشه. در نهایت یه پروژه برای یه کشور دیگه، یه سرمایه برای دانشگاه خارجی و یه مدرک برای دانشجو. اما برای مملکت ما، یه نفر دکتر که تخصصی تو 10 درصد یه پروژه hi tech داره و چونکه مدریتی نداشته فقط همونجای پروژه رو بلده. یعنی هیچ چی.
01 Read coil status
02 Read input status
03 Read holding registers
04 Read input registers
05 Force single coil
06 Preset single register
07 Read exception status
15 Force multiple coils
16 Preset multiple registers
17 Report slave ID
این عنوان یک مقاله هستش که یکی از فولکولور علم کامپیوتر محسوب میشود. این مطلب در سال ۱۹۸۲ چاپ شد و نوشته از پست هستش.
در این مطلب، نویسنده به بیان تغییر مفاهیم برنامه نویسی اشاره میکند و اینکه در برنامه نویسی مدرن، برنامه نویسی بسیار ساده تر شده است. یه جورایی میشه گفت نویسنده یکم خودآزاری داشته :). البته مقاله قصدش اینکه واقعا زبان برنامه نویسی جدید رو زیر سوال ببره یا واقعا بگه که فرترن بهترین زبان برنامه نویسی هستش، نیست و بیشتر با تعنه حرفش رو میزنه.
یه جا در مورد سیستم عامل محبوب یک برنامه نویس واقعی صحبت میکنه، به نظر نویسنده بهترین سیستم عامل برای برنامه نویس os/379 هستش. حتی unix هم به نظرش خیلی خوب نیست و برنامه نویس از تمام جنبه سیستم باخبر نمیشه.
ساختار داده غیر از ارایه، یک تغییر مدیریتی بر روی ارایه هستش. مثلا رشته، یک ارایه از کاراکتر هستش. به نظر نویسنده نیازی به این ساختارهای جدید نیست.
اما جالب ترین جای مقاله به نظر من، مقایسه دانشگاه با کار واقعی هستش. نویسنده میگه بعد از دانشگاه فکر میکردم بهترین برنامه نویس دنیا هستم و یه برنامه خیلی پیچیده رو به ۵ زبان میتونستم بنویسم. ۱۰۰۰ خط کد رو بدون خطا مینوشتم. اولین کار واقعی که بهم دادن، فهم یه برنامه ۲۰۰،۰۰۰ خطی فرترن بود و بهینه سازی اون برای سرعت دو برابر.
نتیجه اخلاقی: ابروی برنامه نویسی رو حفظ کنید. برنامه نویسی یعنی خلق کردن، افریدن، چیزی خلق کنید که بهش افتخار کنید.
خوانده شود: نفخ نرم افزار
((شرمنده، چونکه با موبایل نوشته بودم یکم غلط املایی داشت))